جین رانکَندِل، کوچکترین فرزند خاندان نامدار رانکندل، که آوازهشان در هنر شمشیرزنی بیرقیب بود، به عنوان بزرگترین ناکامی تاریخ این خاندان شناخته میشد. او که به شکلی خفتبار از خانه و خانواده رانده شده و پایانی تلخ و حقیرانه را تجربه کرده بود، فرصتی دوباره برای زندگی یافت. «با این قدرت چه خواهی کرد؟» «آن را برای خودم به کار میگیرم.» اکنون، با خاطرات زندگی پیشین، استعدادی شگفتانگیز که تازه آشکار شده، و پیمانی که با خدا بسته است، همهچیز برای تبدیل شدنش به برترین فرد در جهان مهیا شده بود.