لو لی، برنامهنویسی باهوش اما بیبضاعت، با رویای پیشرفت شغلی راهی پایتخت شد. با این حال، در شهری که سرشار از افراد بانفوذ و قدرتمند بود، هیچ روزنه امیدی برای آیندهاش پیدا نمیکرد. تا اینکه رویدادی غیرمنتظره همهچیز را دگرگون ساخت؛ از آن لحظه به بعد، او توانایی شگفتانگیزی یافت: کنترل زمان و سرنوشت انسانها در دستانش قرار گرفت.